فرشته های زمینی

در وجـــود هــــر زن ،
دخـتـربـچـه ای چــهارسـالـه بـبـیـن
کـه از تـو فـقـطــ مـــــهـربـانـی و تـوجـه مـی خـواهـد ،
در آغـوشـش بـگـیـر ، نـوازشـش کـن ...
خـیـالـش را راحـت کـن کـه هـسـتـی ، جـایـی نـمـی روی ،
طـوری رفـتـار کـن کـه اطـمـیـنـان حـاصـل کـنـد
زن هـای دیـگـر بـرایـت مـــــــهـم نـیـسـتـنـد !!
وقـتـی بـا نـگـرانـی مـسـیـر نـگـاهـت را دنـبـال مـی کـنـد
بـرگـرد و بـه لـبـخـنـدی مــهـمـانـش کـن و بـگـو ، بـه زبــ ـان بـیـاور :
" مـن فـقـطــ تــــــو را مـی بـیـنـم..

در وجود هر زن

 


نوشته شده در جمعه 91/12/18ساعت 7:41 عصر توسط حوریا| نظرات ( ) |


زن شاهکار خلقت است . برنارد شاو  گل تقدیم شما

زیباترین خوی زن ، نجابت اوست . ارد بزرگ گل تقدیم شما

در دنیا تنها دو چیز زیباست ، زن و گل . مالرب گل تقدیم شما

انتقام شیرین است مخصوصا برای زنان . بایرون گل تقدیم شما

تمدن چیست ؟ نتیجه نفوذ زنان پاکدامن است . امرسون گل تقدیم شما

زن رسماً مربی مرد و مهّذب اخلاق اوست . آناتول فرانس گل تقدیم شما

اگر زن نبود نوابغ جهان را چه کسی پرورش می داد ؟ . ناپلئون گل تقدیم شما

نگهداری دم ماهی و دل زن از مشکلات است . آرتور شوپنهاور گل تقدیم شما
 
مردان آفریننده کارهای مهمند و زنان به وجود آورنده مردان . رومن رولان گل تقدیم شما 

مردان قانون وضع می کنند و زنان اخلاق به وجود می آورند. کونته ورسیه گل تقدیم شما

خشم زن مانند الماس است می درخشد اما نمی سوزاند . رابیندرانات تاگور گل تقدیم شما

زن تاج سر آفرینش است ، او شریک زندگی و یار ساعات درماندگی است. گوته گل تقدیم شما

برای تحمل شدائد زندگی باید عاشق چیزی بود ، کاری ، زنی ، آرمانی و ...مارکوس آنا گل تقدیم شما

زن کودکی است که با اندک تبسم خندان و با کمترین بی مهری گریان می شود . هرود گل تقدیم شما

منشأ هر کار بزرگی زن است ، زن کتابی است که جز به مهر و محبت خوانده نمی شود. لامارتینگل تقدیم شما

چیزی که زن دارد و مرد را تسخیر می کند ، مهربانی اوست ، نه سیمای زیبایش . ویلیام شکسپیر گل تقدیم شما 

شیرین ترین سخنان در زندگی ، خوش آمد گویی بی غل و غش زن به شوهر خویش است . جورج ولز  گل تقدیم شما

زن زشت در دنیا وجود ندارد فقط برخی از زنان هستند که نمی‌توانند خود را زیبا جلوه دهند. برنارد شاو گل تقدیم شما

هر کجا مردی یافت شد که به مقامات عالیه رسیده یقیناً زنی پاکدامن او را همراهی کرده است . شیلر گل تقدیم شما 

زن عاقل به تربیت همسرش همت می گمارد, و مرد عاقل می گذارد که زنش اورا تربیت کند . مارک تواین گل تقدیم شما

هیچ چیز غرور مرد را مثل شادی زنش ارضاء نمی کند ، چون همیشه آنرا مربوط به خود می داند . جونسون گل تقدیم شما

مردانی که بیشتر از حقوق و هنجار زنان پشتیبانی می کنند خود بیشتر از دیگران به نهاد زن می تازند . ارد بزرگ گل تقدیم شما 


زن کانون پرفروغ خانواده ، مرکز مهر ، مظهر عشق ، نمایشگر پاکی ، نمونه عطوفت و چشمه عنایت است . اقبال لاهوری

آیند? اجتماع در دست مادران است . اگر جهان به میانجیگری زن گرفتار شود ، تنها اوست که می تواند آن را نجات دهد . ابوفور گل تقدیم شما

به هر اندازه که زن آرام و مطیع و با عصمت و با عفت است ، به همان انداز? قدرت فرمانروایی او شدیدتر و استوارتر است . میشله گل تقدیم شما

آیا برده هستی؟
پس دوست نتوانی بود
آیا خودکامه هستی؟
پس دوستی نتوانی داشت
در زن دیر زمانی است که برده ای و خودکامه ای نهان گشته اند از این رو زن را توان دوستی نیست او عشق را می شناسد و بس . فردریش نیچه گل تقدیم شما

زن وقتیکه دوست بدارد ، غیر از محبوب خود چیزی را نمی بیند و هرچه عاطفه ، مهربانی و نوازش و فداکاری دارد تنها برای او به کار می برد . آلفونس دودهگل تقدیم شما

 

 

 

 

 




نوشته شده در جمعه 91/12/18ساعت 7:28 عصر توسط حوریا| نظرات ( ) |

زنی را می شناسم من
 که شوق بال و پر دارد
 ولی از بس که پُر شور است
 دو صد بیم از سفر دارد

 زنی را می شناسم من
 که در یک گوشه ی خانه
 میان شستن و پختن
 درون آشپزخانه
 سرود عشق می خواند
 نگاهش ساده و تنهاست
 صدایش خسته و محزون
 امیدش در ته فرداست


 زنی را می شناسم من
 که می گوید پشیمان است
 چرا دل را به او بسته
 کجا او لایق آنست؟


 زنی هم زیر لب گوید
 گریزانم از این خانه
 ولی از خود چنین پرسد
 چه کس موهای طفلم را
 پس از من می زند شانه؟

 زنی آبستن درد است
 زنی نوزاد غم دارد
 زنی می گرید و گوید
 به سینه شیر کم دارد
 زنی با تار تنهایی
 لباس تور می بافد
 زنی در کنج تاریکی
 نماز نور می خواند
 زنی خو کرده با زنجیر
 زنی مانوس با زندان
 تمام سهم او اینست:
 نگاه سرد زندانبان!


 زنی را می شناسم من
 که می میرد ز یک تحقیر
 ولی آواز می خواند
 که این است بازی تقدیر


 زنی با فقر می سازد
 زنی با اشک می خوابد
 زنی با حسرت و حیرت
 گناهش را نمی داند
 زنی واریس پایش را
 زنی درد نهانش را
 ز مردم می کند مخفی
 که یک باره نگویندش
 چه بد بختی چه بد بختی!


 زنی را می شناسم من
 که شعرش بوی غم دارد
 ولی می خندد و گوید
 که دنیا پیچ و خم دارد


 زنی را می شناسم من
 که هر شب کودکانش را
 به شعر و قصه می خواند
 اگر چه درد جانکاهی
 درون سینه اش دارد


 زنی می ترسد از رفتن
 که او شمعی ست در خانه
 اگر بیرون رود از در
 چه تاریک است این خانه!
 زنی شرمنده از کودک
 کنار سفره ی خالی
 که ای طفلم بخواب امشب
 بخواب آری
 و من تکرار خواهم کرد
 سرود لایی لالایی


 زنی را می شناسم من
 که رنگ دامنش زرد است
 شب و روزش شده گریه
 که او نازای پردرد است!


 زنی را می شناسم من
 که نای رفتنش رفته
 قدم هایش همه خسته
 دلش در زیر پاهایش
 زند فریاد که: بسه


 زنی را می شناسم من
 که با شیطان نفس خود
 هزاران بار جنگیده
 و چون فاتح شده آخر
 به بدنامی بد کاران
 تمسخر وار خندیده!
 زنی آواز می خواند
 زنی خاموش می ماند
 زنی حتی شبانگاهان
 میان کوچه می ماند
 زنی در کار چون مرد است
 به دستش تاول درد است
 ز بس که رنج و غم دارد
 فراموشش شده دیگر
 جنینی در شکم دارد
 زنی در بستر مرگ است
 زنی نزدیکی مرگ است
 سراغش را که می گیرد؟
 نمی دانم، نمی دانم
 شبی در بستری کوچک
 زنی آهسته می میرد
 زنی هم انتقامش را
 ز مردی هرزه می گیرد
 ...زنی را می شناسم من

 

نوشته شده در جمعه 91/12/18ساعت 12:24 عصر توسط حوریا| نظرات ( ) |

به یک زن احترام بگذارید چون
میتوانید معصومیتش را در شکل یک دختر احساس کنید
میتوانید علاقه اش را در شکل یک خواهر احساس کنید
میتوانید گرمایش را درشکل یک دوست احساس کنید
میتوانید اشتیاقش را در شکل یک معشوقه احساسکنید
میتوانید فداکاریش را در شکل یک همسر احساس کنید
میتوانید روحانیتش رادر شکل یک مادر احساس کنید
میتوانید برکتش را در شکلیک مادر بزرگ احساس کنید
بااین حال او محکم و استوار نیز هست
قلبش بسیار لطیف.فریبنده.ملیح.بخشنده.و سرکشاست
آری او خدای احساس است پس به او احترام بگذارید


نوشته شده در چهارشنبه 91/12/16ساعت 1:38 صبح توسط حوریا| نظرات ( ) |

   1   2      >